من و تو

یه هدیه باش

تو ابان ٩١ هستیم. مشهد و حرم... تو یکی از صحن ها دو تا پسربچه رو دیدم که دنبال هم میدویدن و جالب تر اینکه بزرگتره که حدودا ٦ سالش بود خیلی هوای داداش سه ساله اش رو داشت. دنیای برادرها و خواهرهای همخون و همخونه و همدرد و.... دیگه شک و تردید داره به یقین نزدیک میشه. عسلکم! به خاطر خودت و به خاطر من تو هم میتونی یه هدیه عزیز ناغافل خدا باشی !
23 آبان 1391

زمانی که صبر نمیکنه برامون

سلااااااااااام نی نی گلم. نمیدونی نازایی چه فراوون شده. اولیه و ثانویه... میترسم سن ام بره بالا شرمنده ات بشم... دعا کن زودتر موقعیت فراهم بشه و دور از استرس و غریبی و اشعه بیای تو بغلم.. خدایا هر چی خودت مصلحت میدونی.
3 شهريور 1391

تو فکرم بود

تو فكرم بود 2 سال ديگه كه درسم تموم ميشه نوبت اومدن تو هم بشه.... مگر خدا چيز ديگه اي بخواد كه تسليم خواسته هاشم.... هنوز به بابايي نگفتم فكرمو. دخترم يا پسرم.  بدون يه دنيا دوست دارم. اگه من 10 تا بچه داشتم بدون 10 تا دنياي پر از عشق هم داشتم و يه دنيا از تمام عشقم براي تك تكشون بود. اگه پسر كوچولوي من باشي شايد هيچوقت ندوني حس منو ...حس يه مادر رو... يعني يه روز ميشيني اين هارو ميخوني؟؟؟؟؟؟
21 خرداد 1391

صدام میاد؟

بدون تو هنوز ناقص میمونه این خانواده ما...... یکی اینجا خیلی دوست داره . بگم کی؟ عیدت مبارک. شاید ٥- ٤سال دیگه کنار سفره هفت سین ما باشی.لباس عیدی خریدن دسته جمعی چه مزه ای داره! الان ١٣٩١ و سیزده به در تنهای ما دو تا بود. امیدوارم عید و سیزده به در ما چهارتا ! خوش بگذره!
13 فروردين 1391

اسم

عزیز کوچولوم... اسمت رو انتخاب کردم و از بابایی پرسیدم چطوره؟ .... پسر باشی پوریا ....دختر باشی نارگل چطوره؟
29 دی 1390

سلامت و شاد باشین

مادر ها از زمانی که میفهمند باردارند نگران سلامتی کودک خودشون هستن تااااااااااااا..... ابد.... اینطور نیست؟ ...
9 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد