من و تو

به گریه هات بیشتر

1391/12/6 0:45
نویسنده : مامان
475 بازدید
اشتراک گذاری

بابایی میگه : بچه نباید تو مهر دنیا بیاد برا مدرسه اش خوب نمیشه.

میگم: اتفاقا خوبه. بچه فهمیده تر میشه میره مدرسه!

بابایی میگه: یه دختر کوچولو.

تو فکرم اصلا دختر نیست انگار. اسم و قیافه همش پسره ولی لباس دخترونه. پسر دوست دارم. دختر هم.

.

.

.

خسته تر از این ام که با تو خوشحال باشم.

پس صبر میکنم تا اونقدر سرحال باشم که بخندیم با هم کوچولوی من.

به تو فکر میکنم.. هم خنده هات و هم گریه هات.

فعلا به گریه هات بیشتر..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیررضا
8 اردیبهشت 92 13:23
به گریه هاش فکر نکن به لبخندش و به گفتم دست و پا شکسته ماما و بابا فکر کن هر لحظه بودنش شیرینتر از قبل مادر بشی معنی زندگی کردن رو میفهمی گلم
امیر
16 خرداد 92 21:29
انشاالله بچه هم گیرت میاد. منم کارمند شرکت گازم و عسلویه کار میکنم و از خانواده ام دورم. اگه چیزی خواستی بهم ایمیل بزن. منتظر میلت هستم
الهام مامان علیرضا
16 خرداد 92 22:19
منم خیلی از بچه فراری بودم ولی تو رحمم فیبرم در اومد و مجبور شدم سریع باردار شم.با وجود مشکلات زیادی که برای دفاع از پایان نامه ام و کارم داشتم الان خیلی راضیم.بچه گریه می کنه و حسابی درد سر داره ولی از همون لحظه ای که میاد از درون شاد میشی و احساس قلبی خوبی داری و همۀ افکار قبلی برعکس میشه. موفق باشی.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد