به گریه هات بیشتر
بابایی میگه : بچه نباید تو مهر دنیا بیاد برا مدرسه اش خوب نمیشه.
میگم: اتفاقا خوبه. بچه فهمیده تر میشه میره مدرسه!
بابایی میگه: یه دختر کوچولو.
تو فکرم اصلا دختر نیست انگار. اسم و قیافه همش پسره ولی لباس دخترونه. پسر دوست دارم. دختر هم.
.
.
.
خسته تر از این ام که با تو خوشحال باشم.
پس صبر میکنم تا اونقدر سرحال باشم که بخندیم با هم کوچولوی من.
به تو فکر میکنم.. هم خنده هات و هم گریه هات.
فعلا به گریه هات بیشتر..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی